ایلیای مامان

ایلیای مامان

خاطرات ایلیا
ایلیای مامان

ایلیای مامان

خاطرات ایلیا

گردش ایلیا♥

                   

سلاااااااااااااام  

امروز میخوام از بیرون رفتن ایلیا بگمYellow Head Funny Smiley

چندروز پیش به لطف دوسته خوبم(زهره جان)ایلیا رو بردیم 1شهربازی سرپوشیده،جایه همه بچه ها خااااااااالی،تو ماشین ایلیا خوابید و دم در اونجا به زور بیدارش کردیم.اما اصلا حوصله نداشتYellow Head Funny Smileyخلاصه که تا رفتیم و اسباب بازی هارو دید کلی ذوق زده شدYellow Head Funny Smiley تا جایی که شد بازی هایه مخصوصه سنش رو بازی کرد و واقعاااااا بهش خوش گذشتYellow Head Funny Smiley و همینجور به ما  من و زهره جون وقتی قیافه ی خوشحاله ایلیای مامان رو میدیدم خود به خود خندمون میگرفت  

اینم عکس ایلیای مامان


این یکی عکس واقعا فکر میکرد داره خودش میرونه چون به چه زحمتی دولا میشد تابوق بزنه

واما اینجابچم طفلکی یهووووووووووووو با سر رفت تو دسته ی این بازیه،هیچی دیگه اول ترسیدYellow Head Funny Smiley بعدم زد زیره گریه Yellow Head Funny Smiley.(این عکس قبل از حادثه هست)

واماااا نکته ی این عکس...

این عکس جایه کبودی رو لپه ایلیای مامان رو نشون میدهYellow Head Funny Smiley

خیلی دلمون سوخت واسش Yellow Head Funny Smileyکلی نازش دادیم و ادا اطوار دراووردیمYellow Head Funny Smiley،وچندتا بازی دیگه کرد تا یادش رفتYellow Head Funny Smiley

خلاصه که عکس زیاده اما من دیگه همین چندتارو یادگاری براش گذاشتم اینجا.

اینم از ماجرایه گردش ایلیای مامانYellow Head Funny Smiley