تــــــــــــــــــولد 2سالگیه ایلیای مامــــــــــــــــــــــــــــــان

سلـــــ♥♥♥ــــــــام به همتونایندفعه با 1خبر توووپ اومدم

تولد ایــــــــــلیای مامان شدهمنم با کلی تاخیر،اما با عکس فراوون اومدم اینجا

                     لطفا به ادامه مطلب سر بزنید

امسال برعکس پارسال که با حرص خوردن بود از 2ماه قبلش شروع کردم به جور کردن وسایل تولد

به سرم زد واسه شاد بودن رنگ ها تم رنگین کمون باشه تولد

خواستم عروسکی کنم اما ایلیا خیلی نه ذوق میکرد نه میشناخت شخصیت های کارتونی رو،منم گفتم بزار رنگین کمون باشه که همه رنگ های شاد تو خونه باشه

اینم بگم همه ی کاراشو خودم کردم هیچکدوم روآماده نخریدم.

البته نقاشی رنگین کمون بزرگ و بادکنک های اسم ایلیای مامان رو زندایی عاطفه واسمون کشید که خیـــــــــلی زیاد کار میبرد.دسته گلش درد نکنه همیشه پا به پایه من تو همه کارا کمکم هست(عاااااااااااشقتم زندایی عاطفه ی مهربون)ودختر عمه ی ایلیا(ملیحه جون) که اومد2شب زودتر خونه ی ما و تو تمامه وسایلی که قرار بود بچسبونیم و پاپیون بزنیم به من کمک کرد.ایشا... واسه همشون جبران مینم.

اول از عکس کارت دعوتش شروع میکنم که خودم درستش کرده بودم

بعداز این عکس میریم از در ورودی شروع میکنیم

بعداز ورود،نوبت تزیین خونه میشه

وحالا میز تولد

که شامل پاپکورن،شکلات هایه کاکائویی،ابنبات های رنگین کمونی(که یادگاری به بچه ها دادیم)چاقو چنگال،نی برایه شربت بود.

قبل از اینکه کیک بیاد 1میز ازژله هایی که درست کرده بودم چیدم(شامل،ژله طبقه ای،ژله سورپرایز،ژله نیمرو)

حالاااااااااااااانوبت مهمونایه گلمون میرسه.البته اینم بگم امسال 2تا عمو و2تا عمه ودایی ایلیا بهمراه داداش ماهان و مادربزرگ پدربزرگ 2طرف ایلیا بودند.عکس بچه ها جز2تا که دیگه ماشاا...بزرگ بودن و 2تا از بچه هایه عمو که دیر اومدن فقط اینجا نیست.

عکس پایین به ترتیب(محمد حسین(پسر عمه)مبینا،مهسا،امیرحسین،ماهان)

عکس پایین(امیر حسین جون) پسردایی ایلیا

داداش ماهان (پسرخاله)وامیرحسین

مهسا جون(دختر عمو ایلیا)

مهسا خانوووووووووم

از راست به چپ،مینا(دختر عمه)ایلیا،مهسا،مبینا جون(دختر عمه)

یکم که گذشت ایلیا شروع کرد به قدم زدن دوره خونه ویهووووووو شیشه شیره نوزادیش رو دید و بدو رفت سمتش(1گوشه از دیوار لباس های نوزادی ایلیا به بند اویزون بود)

اینجا به زوووووووور گفتیم وایسا عکس بندازیم 

بعداز اون خدا خواست بالاخره کیک اومد تا ایلیا بی خیال درو دیوار بشه(کیک دزدان دریایی)

ایلیای مامان با کیک

اینجا ایلیا میخواست شمع فوت کنه اما نزاشت1عکس خوب بندازیم ما هم10بار روشن کردیم باز نشد.اخر سر به همین عکس اکتفا کردیم

اینجا ایلیای مامان البته به کمک مامان داره کیک میبره(من کمکی که کردم این بود نزاشتم کیک بیوفته رو زمین فقط)

اینم میز کادو ها...

و اما شام(الویه،کشک بادمجان،زرشک پلو  با مرغ)البته اینجا فقط الویه رو گذاشتم چون مناسبت داشت با تولد.

اینم بگم که خیلی مهمه:الویه ها تزیینش بازم با زندایی عاطفه بود)

بمااااااااااااااند که ایلیای مامان هنوز به شام نرسیده رااااااااااحت گرفت خوابید

دسته همگی درد نکنه.

خدایاااااااااااااااااااا خیلی خیلی ممنونم و شکرت

از شما هم ممنون که به ما سرزدین