دیشب یعنی۲۳اذر ماه داشتم با ایلیا بازی میکردم که طبق معمول دستمو برد سمت دهنش که یهو حس کردم یه چیزه تیز خورد به انگشتم باورم نشد که الان دندون در بیاره زود رفتم ۱قاشق اووردم زدم اروم رو لثش دیدم بلههههههههههه دندونه
نمیدونید چقدر ذوق کردم
سریع زنگ زدم مامانم که بیا ببین درسته؟دندونه؟طفلی ایلیا مات منو نگاه میکرد که چرا الکی ذوق میکنم
مامانم وبابام اومدن دیدیم بلههههههه شازده دندون دار شده
باباش بیرون بود همین که اومد گفتم وااااااااااای نمیدونیییییییییی که!!!!!!!!!!!!!!!!گفت چی شده؟؟؟؟؟گفتم ایلیا دندون در اووردهاونم رفتو هی بوسش کرد
دیگه اونقدر از خوشحالی باهاش بازی کردیم که خودشم انگار فمیده بود ۱چیزی شده هی الکی میخندید اخرهم شیرش رو خوردوخوابید
ایلیا جونم من و
بابات خیلی خوشحالیم که داری خوب و سالم بزرگ میشی و خوشالیمون بیشتر از
اینه که دیگه داری به غذا خوردن نزدیک میشی.ممنونیم از خدا که تو رو بهمون
داد.ما خوانواده ی خوشبختی هستیم
خدایا شکرت*خدایا همه بچه هارو زیره سایه خودت و بابا ماماناشون سالم و سرحال حفظ کن***********