سلــــــــــام به رویه ماهتون.با 2تا تولد اومدم
اولین تولد،تولدداداش ماهان بودکه 27خرداد ماه بود و خودمون دوره هم جمع شدیم البته عمه ی داداش ماهان هم با پسرش اومده بودن که خیلی هم خوب بود و خوش گذشت.
عصرکه شد همه دوره هم جمع شدیم،بماند که ایلیا از وقتی خونه رو درست کردیم(فکر میکرد خودش اون دیوارو کشف کرده)تا هر کس میومد دستشو میگرفت میبرد پذیرایی میگفت:بیاااااااااااا بیاااااااااا با ذوق دیوارو نشون میداد
خلاصه که بابایه ماهان کیک رو آوورد و دیگه نمیشد جلو ایلیا رو گرفت
چون شکل انگری بردز بود همش صداشو نازک میکرد میگفت:جوجوووووووووووو جوجوووووووووو
بچه ها دور کیک جمع شدن و شروع کردیم به عکس انداختن البته به بدبختی چون ایلیا اجازه نمیداد کسی چشمش به پفک بیوفته،باید به زور میکشیدیمش کنار که عکس بگیره
اینم چندتا عکس...
به ترتیب از راست:امیرحسین جون♥ماهان جون♥ابوالفضل جون♥ایلیای مامـــــــــــــــــان♥♥♥
ایلیا در حاله ناراحتی واسه اینکه نمیزارن بچم پفک بخوره
تو عکس بالا هم که کاملا معلومه چقدر خوشحالن...
اوخییی.اینجا مهسا دیگه از خیره شمع گذشت رو به ناخنک زدن به کیک اوورد.امـــــــــا طفلی ایلیا ♥ هی میخواست شمع فوت کنه.(ایشاا... این ماه از خجالتش در میام)
***ممنون که سر زدین***
عیدت مبارک
تولدت مبارک
متشکرم .عید شما هم مبارک
عزیزم چه پسر بانمکیه چشم بد ازش دور باشه
خدا حفظش کنه
من بچه هارا خیلی دوست دارم اونا یه فرشته ان از جانب خدا
خدا حفظش کنه تولدش مبارک باشه منم تیررماهیم بیست سال از ایلیا بزرگترم
ممنونم ازتون،مرسی بهمون سرزدین.بوس بوس
قربون جفتشون برم انشالله تو تولد ایلیا جبران کنیم بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسس
فدااااااااااااااااااااااااااااااات شم این چه حرفیه