سلااااااااااااااام
اگه بدونید ماشاا... چه بلایی شدهتا میخوابونمش زمین غلط میخوره میره روشکم بعدش جیغو داد را میندازه که برم سراغش
*نمیدونم چرا اینقدر بغلی شده ارزو دارم ۱بار بزارمش تو تختش اونم ساکت باشه**
اما تا الان که نشده
خدا کنه زودتر ۲۵اذربشه که ببرم دکتر .دکتر هم بگه میشه غذای کمکی داد
اینجوری دیگه ایلیای مامان تهوعش خوب میشه و من و باباش غصه نمیخوریم
*
*دکترش گفته چون شیر رقیقه و ایلیا هم معدش مشکل داره اینجوریه .طفلی بچم مجبوره فعلاشیر خشک بخوره
شبها هم قبل شیر اونقدر باهاش بازی میکنیم که وقتی شیرو خورد دیگه بغلم
کم کم خوابش بگیره و بزارمش رو تختش
اینجوری فقط حالش بد نمیشه و میخوابه.
ایلیای مامان ما همه دوست داریم
جوجه جوجه طلائی نوکت سرخ و حنائی
تخم خود را شکستی چگونه بیرون جستی
گفتا جایم تنگ بود دیوارش از سنگ بود
نه پنجره نه در داشت نه کس ز من خبر داشت
دادم به خود یک تکان مثل رستم قهرمان
تخم خودرا شکستم اینجوری بیرون جستم