سلااااااااااااااام
اگه بدونید ماشاا... چه بلایی شدهتا میخوابونمش زمین غلط میخوره میره روشکم بعدش جیغو داد را میندازه که برم سراغش*نمیدونم چرا اینقدر بغلی شده ارزو دارم ۱بار بزارمش تو تختش اونم ساکت باشه**اما تا الان که نشدهخدا کنه زودتر ۲۵اذربشه که ببرم دکتر .دکتر هم بگه میشه غذای کمکی داداینجوری دیگه ایلیای مامان تهوعش خوب میشه و من و باباش غصه نمیخوریم**دکترش گفته چون شیر رقیقه و ایلیا هم معدش مشکل داره اینجوریه .طفلی بچم مجبوره فعلاشیر خشک بخوره شبها هم قبل شیر اونقدر باهاش بازی میکنیم که وقتی شیرو خورد دیگه بغلم کم کم خوابش بگیره و بزارمش رو تختش اینجوری فقط حالش بد نمیشه و میخوابه.
ایلیای مامان ما همه دوست داریم
جوجه جوجه طلائی نوکت سرخ و حنائی
تخم خود را شکستی چگونه بیرون جستی
گفتا جایم تنگ بود دیوارش از سنگ بود
نه پنجره نه در داشت نه کس ز من خبر داشت
دادم به خود یک تکان مثل رستم قهرمان
تخم خودرا شکستم اینجوری بیرون جستم