-
تولد داداش ماهان
1391/04/06 17:50
سلاااااااااااام 27خرداد ماه تولد داداش ماهان بود خداروشکر که داداش ماهان عزیز 1ساله دیگه هم بزرگترشدوتولدش پیش ما بود وامیرحسین جون و ایلیا خیلی خوشحال بودن ماهان عزیزم وارده11سال شد و براش شمع10روگذاشتیم که فوت کنه ,جایه همتون خالی رفتیم باغ عقیق.خیلی خوب بود این سه تا داداش تا تونستن بازی کردن واقعا خوش گذشت خدایه...
-
عکس ایلیا تو مجله شهرزاد
1391/03/04 15:52
سلاااااااااااااااااام* امروز میخوام از عکس ایلیا که واسه مجله شهرزاد فرستادم بگم و ازشون تشکر کنم*ماهه پیش عکس رو دادم واسه مجله فکر نمیکردم این هفته چاپ بشه اماشد من از دورانی که ایلیای مامان تو شکمم بود این مجله رو میخوندم یهویادم افتاد عکس بفرستم.من مطلب هاشو خیلی دوست دارم به همه دوستام هم که دارن نی نی دار میشن...
-
ایلیادریازده ماهگی
1391/03/01 01:22
سلااااام به همه عزیزاااان امروز اومدن چندتا کاره جدیده ایلیا تو این ماه رو بگم ایلیای مامان تازگیا با جیغ و داد و دررفتن از دست من به هرچی که میخواد دست پیدا میکنه.قبلا لباس عوض میخواست کنه اروم بود اما جدیدا فرار میکنه تنها راهی که میشه نگهش داشت اینه که همش بگیم ایلیاییییییییییییی دااالی این روش بسیار موثر بوده و...
-
راه افتادن و حساسیت ایلیای مامان
1391/02/03 17:04
سلام عزیزاااااااااااااااااااااااااااااان امرووز میخوام از راه افتادن ایلیای مامان بگم راه افتاد راه افتاد ایلیای مامان راه افتاااااااااااااااااد ایلیای من 9ماهش که پرشد و وارده10شد پاشد و5قدم رفت من و باباش خیلی خوشحال شدیم خیلیییییی دیگه از روزهای بعد تا هرجا خواست تونست بره الانم اگه تنبلی نکنه دیگه میتونه راه بره...
-
10ماهگی وغذاهای مضر تا1سال
1391/02/03 16:27
سلااااااااااااام به همه,امروز اومدم قدو وزن ایلیای مامان رو بگم. قد: 77 وزن:9100 g امروز دکترش گفت هفته ای 5تا زردی تخم مرغ رو حتما بخوره با کره.گفت با همه غذاهاش کره بخوره و همینجور ماهیچه و قلم.منم گرفتم که دیگه از امروزتا جایی که میشه بدم بخوره گفتن الان وزن و قدش نرماله اما دیگه داره کم کم راه میوفته پس باید...
-
شعر علی کوچولو
1391/01/23 17:07
سلااااااااام عزیزان*امروز میخوام 1شعره ناز که من دوسش دارم اینجا براتون بزارم که قبلا برنامه کودک ما بوده الانم واسه مامان ها خاطره هست*پس بفرمایید 1استکان چای تاخستگیتون دربره* علی کوچولوووووو لی لی لی لی لی لی لی لی حوضک علی کوچولو این مردکوچک علی کوچولو تو قصه ها نیست مثل من و توست اون دوردورا نیست نه قهرمانه نه...
-
عیدتون مبارک
1391/01/13 10:43
**عیدتون مبارک** عید اومده ه ه ه ه ه ای بچه های نازنازی** بیاین با هم بریم بازی**بازی و شادی بکنیم هل هل و کل کل بکنیم**عید اومده بهار شده**غنچه گلهاواشده درختها باز قشنگ شدن**زمین ها پرزگل شدن**شادی کنیم بازی کینیم همدیگه رو بوس بکنیم سلاااااااام ***عیدتون مبارک انشاا...ساله خوبی داشته باشید همگی امسال اولین عیدی هست...
-
کارای جدید تو 8ماهگی
1390/12/17 17:47
سلاااااااااام* این بار میخوام از کارای ایلیا تو ماهه8زندگیش بگم ایلیای مامان این ماه خیلی مریض شد که به جز سرما خوردگیش تب واسه دندون در اووردن هم بود که بالاخره نوک دندوناش زد بیرون و3تا از بالا دراومد .خیلی اذیت شد اما دیگه کاری نمیشد کرد.حالا که در اومده خیلی راحت شده.تواین عکس گمونم معلوم باشه خلاصه که هم ابگوشت...
-
خونه تکونیه اولین عید
1390/12/15 11:40
سلاااااااااااااااااام* امروز میخوام از خونه تکونی عید بگم.1ماهی میشه درگیرشیم ایلیای مامان هم کلی کمک حاله مامانشه .طفلکی بچم چقدر هم مریضی کشید اما بازم مثل همیشه خوش اخلاق و ماهه خونه تکونی خونه تکونی میکنم منتظره بهارم منتظره بهارورویش سبزه زارم می خوام وقتی بهار میاد خونه ی من تمیز باشه بهارتوی خونه ی من یه مهمونه...
-
8ماهگی ایلیای مامان
1390/12/02 18:40
سلاااااااااااااااام * 25 بهمن ماه ایلیا 7ماه رو تمام کردو وارد8ماه شد. این ماه دوستم زهره جون اومدو من و ایلیا رو برد دکتر واسه قدو وزن دستش درد نکنه خلاصه رفتیم... قد: 74 cm وزن: 8800 g خداروشکر همه چی عالی بود ه غذاهایی که ایلیا میخوره دیگه کاملتر شده ,یعنی تو سوپ هایی که بهش میدم دیگه مرغ و گوشت وماکارونی یا رشته...
-
3تا داداش
1390/11/22 17:59
سلاااااام امروز میخوام از اومدن داداش ماهان بگم براتوووووووووووون داداش ماهان هروقت که میاد یا تولده یا مهمونی*خلاصه که قدمش واسه ما خوبه وقتی اومد دعوت بودیم خونه بابا علی امیرحسین,خوب بود خیلی خوش گذشت به همممون حتی بچه ها چون باز همون 4تا بچه همیشگی بودن(ماهان,امیر حسین,ایلیاو فرگل کوچولو)اما بازم هرچی خواستیم از...
-
کارای ایلیا تو7ماهگی
1390/11/14 11:42
سلااااااااااااااااام * ایلیای مامان از وقتی داخل 7ماه شد من شروع کردم به غذا دادن *اول سوپ رو بهش دادم که شامل برنج و هویج و سیب زمینی میشود*در روز, 2وعده سوپ میخوره (1وعده ظهر1وعده شب)*بعداز چند روز صبح ها که بلند میشه از خواب بیسکوییت مادر را که با اب جوش نرم شده بهش میدم تا بخوره.بقیه وعده ها هم شیر خشک خود را...
-
خرید شلوار
1390/11/12 11:06
سلاااااااااااااااااام *سلام امروز میخوام از خرید لباس واسه ایلیا بگم دیروز رفته بودم واسه ایلیا شلوار بخرم البته نه واسه عید واسه الانش.خلاصه رفتم هی به مغازه ها سرک کشیدم اما اندازه ایلیا و اونجور که میخواستم پیدا نکردم تاااااا رسیدم به 1مغازه که فروشندش 1اقای مسن بود رفتم داخل ازشون پرسیدم که شلوار دارید اندازه...
-
نخود هر اش
1390/11/10 12:57
سلام عزیزان(این شعرخیلی باعکس ایلیامناسبت داره) نخودهراش دیگچه میخواست اش بپزه یه اش ترش و خوشمزه عدس اوورد لوبیا و ماش نخودی پریدتودیگه اش منم میاااام منم مییاااام تودیگچه خیلی خوبه جام دیگچه میخواست اش بپزه یه اش دوغ خوشمزه ماست رو اوورد با کاسههاش نخودی پرید تو دیگه اش منم میاااام منم مییاااام تودیگچه خیلی خوبه جام...
-
حمام
1390/11/09 18:30
سلاااااااااااااااااام اینم یه شعر درباره صابون حمام کی بود کی بود؟ یه صابون کوچیک موچیک گریه می کرد چیلیک چیلیک غصه می خورد همیشه می گفت چرا صابون بزرگ نمی شه هر روز دارم آب می خورم تَر می شم ولی کوچیک تر می شم رفتم پیشش نشستم براش یه خالی بستم گفتم من هم اون قدیما غول بودم مثل تو خنگول بودم کوچیک شدم که با تو بازی...
-
شب اول جدایی!!!!!!!!!!!
1390/11/08 12:24
سلام عزیزااااااااااااااااااااااان * * * * امروز میخوام از خوابیدن ایلیا که برای اولین بار تو تختش گذاشتیم بگم چند شب پیش ایلیا رو گذاشتم تو تختش که عادت کنه اونجا بخوابه شبها,اما نمیدونید نصفه شب دیدم1صدایه تاپ تاپ میاد اینور اونورو نگاه کردم دیدم خبری نیست اما دیدم صدا هنوز میاد اونم چی از سمت تخت ایلیا باتعجب رفتم...
-
ادم برفی
1390/11/01 00:46
آدم برفی زمستون اومده جونم زمستون هوا سرده میاد هی برف و بارون هوای روز برفی رو بنازم دلم می خواد آدم برفی بسازم آدم برفی مثه یه قرص ماهه دماغش یه هویج چشاش سیاهه اگه خورشید بیاد از پشت ابرا یه دفعه آب میشه اون گوله برفا ( عموفرشید)
-
رورواک
1390/10/30 02:11
*سلاااااااااااااام* رورواک میخواد که یاد بگیره نی نی دوباره یک کار تورورواک نشسته برای اولین بار میگیره دست بابا میره به این ور اون ور شاید میخواد بچرخه به سمت و سوی دیگر فشار میده پاهاشو بارورواک رنگی حالاداره راه میره چه نی نی زرنگی اینم ایلیای مامان که دیگه رورواک سواره بچم کلی ذوق میکنه فکر میکنه دیگه مرد شده*همش...
-
تغذیه7ماهگی کودک
1390/10/30 02:10
سلااااااااااااااااام میخوام از تغذیه کودک در7ماهگی بگم دیدم بد نیس همین جور که من دنبالش رفتم و پیدا کردم اینجوری بگم که اگه کسی همسن ایلیای من داشت بتونه اون هم استفاده کنه* تغذیه کودک در ماه هفتم شروع غذای کمکی، از پایان ماه ششم است که اولین غذایی که به کودک می دهیم، فرنی است. در این مطلب برنامه غذایی کودک در 7...
-
قد و وزن7ماهگی
1390/10/30 02:07
سلام * 25دی ماه ایلیای مامان رفت تو 7ماهگی بردیم اول واکسن زد* اخ که نمیدونید چه وحشتناک بود به جفت پاهاش زدن اما چی؟؟؟؟؟؟؟؟بچه از زوره درد جیغ و هواری را انداخت که دیگه نفسش در نمیومد بعدش بردیم برای قدو وزن*ایندفعه تا میزاشتیم زمین از ترس واکسن دوباره گریه میکرد *حالا ما هی میخندونیمش اما باز اون خانم رو میدید که...
-
موسیقی در رشد کودک
1390/10/30 02:06
تاثیر موسیقی بر رشد عاطفی و تعادل روحی کودکان بررسی ها نشان می دهد که گوش دادن به موسیقی های خاص و شاد بدون کلام به تعادل روحی و عاطفی کودکان کمک می کند . در ضمن لذت بردن از موسیقی باعث افزایش روحیه و سرحال شدن کودکان و افزایش کوتاه مدت توانایی های آنها می شود. همچنین به گفته محققان نوع موسیقی که گوش داده می شود باید...
-
مهمونی مامانی
1390/10/30 02:01
سلاااااااااااااااااام 2شب پیش مامانی مهمونی داشت ایلیا ی مامان تونست رو مبل بشینه,چقدر هم ذوق کرد البته بیشتر از اون من ذوق ترک شدم پسرم اقا بود اون شب(به جز اذیتاش)اگه بدونید چه جوری گاز میگیره;حالا اون عیب نداره نمیدونی چه قشنگ قل میخوره از این ور به اون ور;همش باید مواظب باشیم نکنه بخورد سرش به جایی یا چیزی دهنش...
-
سونو و سرما خوردگی
1390/10/30 02:01
سلاااااااااااااااام 2روز پیش ایلیای مامان وقت سونوگرافی داشت.چون تو دوران حاملگی دیدن که تخلیه ادرار کامل نیست.دکترش گفت ببرید و1چکاب از کلیه اش کنید و بالاخره رفتیم و سونو انجام شد.جواب رو گرفتم بردم پیش دکتر .دکتر گفت خدارو شکر دیگه مشکلی نیست.گفت اکثر بچه ها این مشکل رو تو دوران جنینی دارند (بیشتر پسر ها)که بعد...
-
شعر مادربزرگ
1390/10/30 02:00
سلام اینم یه شعرقشنگ واسه مادربزرگهای مهربون مادربزرگ مادربزرگ وقتی اومد خسته بود چارقدش و دورسرش بسته بود صدای کفشش که اومد دویدم روی گلای دامنش پریدم بوسه زدم روی لپاش تموم شدن خستگی هاش شاعر : افسانه شعبان نژاد
-
شب یلدا
1390/10/30 01:59
سلاااااااااااااااااااااااام به همه* یلداتون مبارک سی ام اذره ویک شب زیبا یه شب بلند به اسم یلدا شب شب نشینی وشادی و خنده شبی که واسه همه خیلی بلنده همه ی اهل خونه خوشحال و خندون اجیل و شیرینی و میوه فراوون شب قصه گفتن و یاد قدیما قصه ی لحاف کهنه ی ننه سرما به ما که خوش گذشت ایشا ا... به همه کوچولو ها هم خوش گذشته باشه
-
6ماهگی
1390/10/30 01:58
سلااااااااااااااااااام* ۲۵اذرماه ایلیای مامان رفت تو۶ماه.خدایا شکرت بردیم پیش دکتر ببینیم قدو وزنش چطوره دکتر گفت خداروشکر همه چی روبراهه قد:۶۸ وزن:۷.۷۰۰ درضمن دکتر گفت دیگه میتونید لعاب برنج رو شروع کنید بهش بدین البته یه۲۴ساعت کافیه بعدش فرنی بدین بخوره* وای نمیدونید چجوری لعاب برنج میخورد من اروم اروم میدادم بهش...
-
تولد امیرحسین
1390/10/30 01:58
سلاااااااااااااااااااام ۱۹اذر تولد امیرحسین جون بود.از شانسمون داداش ماهان هم اومد خلاصه کارامونو کردیم تا غروب*بعدش اماده شدیم بریم سر راهمون رفتیم کیک رو هم گرفتیم کیکش هم پت پستچی با ماشینو گربش بود*خیلی خوشگل بود ازاونجایی که ایلیا خیلی تکون میخوره ماهان بغلش کرد و عکس انداختیم* اونقدر خوش گذشت کههههههههههه 4 تا...
-
ایلیا دندون دراوورد
1390/10/30 01:57
سلاااااااااااااااااااااااااام دیشب یعنی۲۳اذر ماه داشتم با ایلیا بازی میکردم که طبق معمول دستمو برد سمت دهنش که یهو حس کردم یه چیزه تیز خورد به انگشتم باورم نشد که الان دندون در بیاره زود رفتم ۱قاشق اووردم زدم اروم رو لثش دیدم بلههههههههههه دندونه نمیدونید چقدر ذوق کردم سریع زنگ زدم مامانم که بیا ببین درسته؟دندونه؟طفلی...
-
جوجه طلایی
1390/10/30 01:56
سلااااااااااااا اام اگه بدونید ماشاا... چه بلایی شده تا میخوابونمش زمین غلط میخوره میره روشکم بعدش جیغو داد را میندازه که برم سراغش *نمیدونم چرا اینقدر بغلی شده ارزو دارم ۱بار بزارمش تو تختش اونم ساکت باشه ** اما تا الان که نشده خدا کنه زودتر ۲۵اذربشه که ببرم دکتر .دکتر هم بگه میشه غذای کمکی داد اینجوری دیگه ایلیای...
-
روز علی اصغر
1390/10/30 01:55
سلام* بالاخره لباس علی اصغر اندازه ایلیا خریدم* رفتیم هیئت علی اصغر (هیئت انصار)خیلی هم شلوغ بود تمامه بچه ها هم با لباس های ۱جور اومده بودن* ایلیا هم واسه اولین بار که یکجا رفتیم اصلا اذیت نکرد.اینم عکسش با لباس سفید* همون روز هم زنداییم۱دست لباس سبز براش اوورد*لباس سبز خیلی بهش میومد با اونم ۱عکس انداختم که واسش...